- ۰ نظر
- ۲۵ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۸
ردیف | عنوان | توضیح |
۱ | در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پیوستگى حرکت وجود نداشت، انسان رابطهاش با انقلاب قطع مىشود. این بىوفائى به انقلاب است. همیشه بودند کسانى که به انقلاب بىوفائى کردند، به انقلاب دلبستگى خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند.۶ | |
۲ | در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پیوستگى حرکت وجود نداشت، انسان رابطهاش با انقلاب قطع مىشود. این بىوفائى به انقلاب است. همیشه بودند کسانى که به انقلاب بىوفائى کردند، به انقلاب دلبستگى خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند.۷ | |
۳ | از کارهاى دشمن، این شد که این مجموعههاى مؤمن را منزوى کند. جوان، بىتجربه است. به مجرد اینکه ببیند در یک دستگاه رسمى کشور ...دو نفر به او اخم کردند، به او بىاعتنایى کردند، او را تحقیر کردند؛ در حرکتش اثر مىگذارد و او را کند مىکند.۸ | |
۴ | من در مورد تذکّرات، معتقدم باید با منطق محکم و با بیان روشن، نقطه نظرات صحیح را ارائه بدهند. با تهمتزنی و جنجالآفرینی، بنده موافق نیستم؛ با تکفیر کردن و متهم کردن این و آن، بنده موافق نیستم.۹ | |
۵ | نبادا حرکت انقلابى جورى باشد که بتوانند تهمت افراطىگرى به او بزنند. از افراط و تفریط بایستى پرهیز کرد. جوانهاى انقلابى بدانند؛ همانطور که کنارهگیرى و سکوت و بىتفاوتى ضربه میزند، زیادهروى هم ضربه میزند.۱۰ | |
۶ | جوان حزباللّهى هم باید باهوش باشد. باید چشمهایش را باز کند و نگذارد کسى در صفوف او رخنه کند و به نام امر به معروف و نهى از منکر، فسادى ایجاد نماید که چهره حزباللَّه را خراب کند. باید مواظب باشید. این، به عهده خودتان است.۱۱ | |
۷ | ظلم به دیگران | اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جادهى حق تعدى کنیم: جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید! ۱۲ |
۸ | انقلابىِ منفى به آن انقلابىاى مىگفتیم که از میدان کار و تلاش و حرکت، آنجایى که دردسرى داشت، عقب مىکشید. انقلابى بود، اما انقلابىِ وجاهتطلب و راحتخواه؛ انقلابىاى که مىگفت من مبارزهام را قبل از انقلاب کردهام، اکنون دیگر مىخواهم احترام شوم.۱۳ |
مخالفت با ولایت فقیه مخالفت با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)است.
بخشی از بیانات امام خمینی(ره)در دیدار با نابینایان مدرسه ابابصیر اصفهان در تاریخ14/4/1358قم
اما چیزی که راجع به این عزیزها، راجع به این فرزندان عزیز بگویم، این است که انسان با روحْ انسان است؛ با بصیرتْ انسان است. ما همه، با همۀ حیوانات شرکت داریم در اینکه گوش داریم، چشم داریم، پا داریم، دست داریم. اما این مناط انسانیت نیست. آنی که انسان را از همۀ موجودات جدا میکند، از همۀ موجودات طبیعی جدا میکند، آن قلب انسان است؛ آن بصیرت انسان است. شما بصیرت داشته باشید انسانید. اگر بصیرت نداشته باشد ابوجهل چشم داشت، اما انسان نبود. بعضی از انبیا هم چشم نداشتند[۱]و نبی بودند میزان در انسانیتْ معنویت انسان است. کوشش کنید که خودتان را با محتوا کنید. معنویت در خودتان ایجاد بکنید. و از این هیچ باکی نداشته باشید که انسان دست ندارد، پا ندارد، چه ندارد.
در روایت است که بعضی از انبیاء بودند که عضوی را نداشتند، دست و پا هم حتی نداشتند. حضرت میفرماید میبینم فلان را که ـ الآن من درست یادم نیست ـ دست و پا نداشتند، نبی بودند البته مُرْسَل به آن معنی نبودند اما نبی بودند. بسیاری از علما، بسیاری از نوابغ بودند که چشم نداشتند، در زمان ما هم بعضیها را ما ملاقات کردیم که از علما بودند؛ نابغه بودند؛ اطلاعات زیاد و وسیعی داشتند؛ انسان بودند. هیچ از این معنا نگران نباشید که حالا شما صاحب یک حسّی نیستید. شما معنویاتتان را انشاءاللّه تقویت کنید؛ روحتان را تقویت کنید؛ و از همۀ بصیرها شما انشاءاللّه بصیرتر باشید.خداوند انشاءاللّه شما را حفظ کند؛ و همۀ ما را برای اسلام خدمتگزار کند و همۀ ما این راهی را که آمدهایم بتوانیم تا آخر انشاءاللّه برسانیم.
1-حضرت یعقوب ع.
دکتر محمدمهدی جعفری از اساتید مبرز نهجالبلاغه در کشورمان محسوب میشود. تحقیقات و تألیفات این استاد دانشگاه شیراز، از بهترین آثار منتشره پیرامون نهجالبلاغه است. کتاب "تصحیح و ترجمه نهجالبلاغه" ایشان در آیین بیستوششمین دورهی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، بهعنوان کتاب سال برگزیده و همچنین جایزهی شانزدهمین دورهی جایزهی جهانی کتاب را به خود اختصاص داده است. دکتر جعفری سابقهی سالها تحمل حبس در رژیم گذشته را داشته و از نزدیکترین دوستان مرحوم علی شریعتی بوده است. |
ایشان از جمله کسانى بود که از اول تا آخر عمرش به انقلاب وفادار بود. این، یک دلیل دارد و آن این است که خود را مدیون انقلاب میدانست نه طلبکار.
حضرت آیت الله سیستانی در مورد ولایت فقیه معتقدند: «حکم فقیه عادل مقبول نزد عامه
مومنین در مواردی که قوام جامعه بر آن مبتنی است , نافذ است . حکم حاکمی که ولایت
شرعی دارد در امورعامه که نظام جامعه و معاش مردم بر آن مبتنی است بر همه نافذ است
حتی بر مجتهدین دیگر . ولایت در آن چه به اصطلاح فقها امور حسبیه خوانده می شود
برای هر فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ثابت است و اما در امور عامه که نظم جامعه
اسلامی بر آنها متوقف است هم در شخص فقیه و هم در شرایط به کار بستن ولایت امور
دیگری معتبر است از جمله مقبول بودن نزد عامه مومنین» ( استفتاء از دفتر معظم له )
و در مورد انقلاب اسلامی فرمودند: جوانان عراقی با افتخار به انقلاب اسلامی ایران
نگاه میکنند و جمهوری اسلامی ایران را الگویی برای خود میدانند.
آیت الله شبیری زنجانی ومقام معظم رهبری
آیتالله خامنهای و آیتالله شبیری خیلی با هم صمیمی هستند. آیتالله شبیری معتقدند که تضعیف این نظام و تضعیف رهبری جایز نیست. این اعتقاد ایشان هست اما همانطور که آیتالله گلپایگانی اگر مطلبی داشتند محرمانه به امام(ره) نامه مینوشتند، اخوی هم همینطور، گاهی خصوصی مطالب را برای ایشان مینویسند. یکبار سر مسألهای با اخوی صحبت میکردم، اخوی قریب به این مضمون گفتند که ایشان (آیتالله خامنهای) خیلی بزرگواری دارند و عدالت ایشان بسیار مناسب است.
معرفی جبهههای درگیر به افراد توسط عمار یاسر در جنگ صفین
معرفی جبهههای درگیر به افراد توسط عمار یاسر در جنگ صفین
در جنگ صفین، امیر المؤمنین در مقابل کفار که قرار نداشت؛ جبههى مقابل امیر المؤمنین جبههاى بودند که نماز هم مىخواندند، قرآن هم مىخواندند، ظواهر در آنها محفوظ بود؛ خیلى سخت بود. کى باید اینجا روشنگرى کند و حقائق را به مردم نشان دهد؟ بعضىها حقیقتاً متزلزل مىشدند. تاریخ جنگ صفین را که انسان مىخواند، دلش مىلرزد. در این صف عظیمى که امیر المؤمنین به عنوان لشکریان راه انداخته بود و تا آن منطقهى حساس- در شامات- در مقابل معاویه قرار گرفته بود، تزلزل اتفاق مىافتاد؛ بارها این اتفاق افتاد؛ چند ماه هم قضایا طول کشید. یکوقت خبر مىآوردند که در فلان جبهه، یک نفرى شبهه اى برایش پیدا شده است؛ شروع کرده است به اینکه آقا ما چرا داریم مىجنگیم؟ چه فایده دارد؟ چه، چه. اینجا اصحاب امیر المؤمنین- یعنى در واقع اصحاب خاص و خالصى که از اول اسلام با امیر المؤمنین همراه بودند و از امیر المؤمنین جدا نشدند- جلو مىافتادند؛ از جمله جناب عمار یاسر (سلاماللهعلیه علیه) که مهمترین کار را ایشان مىکرد. یکى از دفعات عمار یاسر- ظاهراً عمار بود- استدلال کرد. ببینید چه استدلالهائى است که انسان مىتواند همیشه اینها را به عنوان استدلالهاى زنده در دست داشته باشد. ایشان دید یک عدهاى دچار شبهه شدهاند؛ خودش را رساند آنجا، سخنرانى کرد. یکى از حرفهاى او در این سخنرانى این بود که گفت: این پرچمى که شما در جبههى مقابل مىبینید، این پرچم را من در روز احد و بدر در مقابل رسول خدا دیدم- پرچم بنى امیه- زیر این پرچم، همان کسانى آن روز ایستاده بودند که امروز هم ایستادهاند؛ معاویه و عمرو عاص. در جنگ احد، هم معاویه، هم عمرو عاص و دیگر سران بنى امیه در مقابل پیغمبر قرار داشتند؛ پرچم هم پرچم بنى امیه بود. گفت: اینهائى که شما مىبینید در زیر این پرچم، آن طرف ایستادهاند، همینها زیر همین پرچم در مقابل پیغمبر ایستاده بودند و من این را به چشم خودم دیدم. این طرفى که امیر المؤمنین هست، همین پرچمى که امروز امیر المؤمنین دارد- یعنى پرچم بنى هاشم- آن روز هم در جنگ بدر و احد بود و همین کسانى که امروز زیرش ایستادهاند، یعنى على بن ابى طالب و یارانش، آن روز هم زیر همین پرچم ایستاده بودند. از این علامت بهتر؟ ببینید چه علامت خوبى است. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهایند، در یک جبهه. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهایند در جبههى دیگر، در جبههى مقابل. فرقش این است که آن روز آنها ادعا مىکردند و معترف بودند و افتخار مىکردند که کافرند، امروز همانها زیر آن پرچم ادعا مىکنند که مسلمند و طرفدار قرآن و پیغمبرند؛ اما آدمها همان آدمهایند، پرچم هم همان پرچم است. خوب، اینها بصیرت است. اینقدر که ما عرض مىکنیم بصیرت بصیرت، یعنى این.
۱۳۸۸/۱۰/۱۹
بصیرت از منظر رهبر معظم انقلاب
مقام معظم رهبری(دامت برکاته):"اگر اعلم علما هم باشید و زمانتان را نشناسید و ندانید ترفندهای استکبار و نیز مشکلات جامعه چیست، نمیتوانید برای جامعه اسلامیتان مفید واقع شوید.