نمونه بودن عبادت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
عبادت فاطمهی زهرا، سلام اللَّه علیها، یک عبادت نمونه است.«حسن بصری» که یکی از عباد و زهاد معروف دنیای اسلام است، دربارهی فاطمهی زهرا سلام اللَّه علیها میگوید: به قدری دختر پیغمبر عبادت کرد و در محراب عبادت ایستاد که «تورمت قدماها». پاهای آن بزرگوار از ایستادن در محراب عبادت، ورم کرد! (۱) امام حسن مجتبی علیهالصّلاةوالسّلام میگوید: شبی - شب جمعهای - مادرم به عبادت ایستاد و تا صبح عبادت کرد. «حتی انفجرت عمود الصبح». تا وقتی که طلوع فجر شد. مادر من از سر شب تا صبح مشغول عبادت بود و دعا و تضرع کرد. امام حسن، علیهالصّلاةوالسّلام، میگوید - طبق روایت - شنیدم که دائم مؤمنین و مؤمنات را دعا کرد؛ مردم را دعا کرد؛ برای مسائل عمومی دنیای اسلام دعا کرد. صبح که شد گفتم: «یا اماه!»؛ «مادرم!» «لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک؛» «یک دعا برای خودت نکردی! یک شب تا صبح دعا، همه برای دیگران!؟» در جواب فرمود: «یا بنی، الجار ثم الدار؛» «اول دیگران بعد خود ما!» این، آن روحیهی والاست.(۲)۱۳۷۱/۰۹/۲۵
مناقب آل أبی طالب علیهمالسلام ، ابن شهر آشوب مازندرانی ج ۳ ص ۳۴۱ ؛ بحارالانوار،علامه مجلسی ج ۴۳ ص ۸۴ ،
مَا کَانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَةَ کَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا
ترجمه:
حسن بصری گوید: در بین این مردم کسی عابدتر از فاطمه نیست آنقدر در نماز میایستاد که قدمهایش ورم میکرد.
علل الشرائع، شیخ صدوق ج۱ ص ۱۸۱ ح ۱ ؛ کشف الغمة ،علی بن عیسی اربلی ج۱ ص ۴۶۸ ؛ دلائل الامامة ، محمد بن جریر طبری ص ۵۶ ؛ بحارالانوار، علامه مجلسی ج ۴۳ ص ۸۲ ح ۳ ؛
« رَأَیْتُ أُمِّی فَاطِمَةَ ع قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا لَیْلَةَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاکِعَةً سَاجِدَةً حَتَّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّیهِمْ وَ تُکْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَیْءٍ فَقُلْتُ لَهَا یَا أُمَّاهْ لِمَ لَا تَدْعِینَ لِنَفْسِکِ کَمَا تَدْعِینَ لِغَیْرِکِ فَقَالَتْ یَا بُنَیَّ الْجَارَ ثُمَّ الدَّارَ»،
ترجمه:
امام حسن(ع) فرمود مادرم فاطمه را در شب جمعه ای دیدم که در محرابش ایستاده بود و پیوسته در حال رکوع و سجده بود تا اینکه روشنایی صبح نمایان شد و از او شنیدم که برای مردان و زنان مومن دعا می کرد و با اسم آنان را نام می برد و برایشان زیاد دعا می کرد ولی برای خویش چیزی نمی خواست پس به او گفتم: مادرم چرا آنگونه که برای دیگران دعا می کنی برای خود دعا نمی کنی؟ و او گفت پسرم اول همسایه بعد خانه.(دیگران مقدم ت
- ۹۳/۱۲/۰۸